Web Analytics Made Easy - Statcounter

عصر ایران- در چند سال اخیر، جنبش «روانشناسی مثبت» در هر نقطه از سراسر دنیا توجهات را به سمت خود جلب کرده است. در این جنبش گفته می شود که بیایید نگرانی در مورد ذات انسان را کنار بگذاریم و افرادی را مطالعه کنیم که شاد، شجاع، سازنده و خودشکوفا هستند!

در مقابل دلروی پُلهوس روانشناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه کانادایی، با تمرکز بر مجموعه ای از مطالعات که به بررسی جنبه تاریک شخصیت انسان می پردازند، این روند را به کلی تغییر داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی در مقاله ای که از طریق مجله رهنمودهای کنونی در علوم روانشناسی در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است، به نکته مهمی اشاره می کند: "کار ما(روانشناسان) در سمت تاریک(شخصیت انسان) کاملا در تضاد با کار رایج در خصوص ویژگی های شخصیتی مثبت است. در واقع از نظر ما، شخصیت های تاریک از منظر مطالعاتی بیشتر جذاب هستند تا شخصیت های درخشان و شاد."

پُلهوس و همکارانش چهار تیپ مختلف از افراد خودمحور و دارای رفتار توهین‌ آمیز از دیدگاه اجتماعی را برشمرده ‌اند که اکثر ما در زندگی روزمره خود به کرات با آنها روبرو می‌ شویم: خودشیفته ‌ها، ماکیاولی ‌ها، سایکوپات ها یا روان ستیزان و سادیست‌ ها.

وی خاطرنشان می کند که روانشناسان اغلب این افراد را با یکدیگر اشتباه می کنند، چرا که همه آنها تمایل به کسب امتیاز بالا در زمینه معیارهای سنگدلی (یا عدم همدلی با سایر افراد) دارند. هر یک از این تیپ ها همچنین تمایل به برون گرا و اجتماعی بودن دارند، بنابراین اغلب پیش از اینکه زندگی را برای کسانی که توسط آنها استثمار می شوند، زهر کنند، تاثیر اولیه خوب و گاها فوق العاده ای به جای می گذارند!

با این حال تفاوت‌ های مهمی بین هر گروه وجود دارد و در واقع همین تفاوت ها هستند که منجر به شکل گیری پیامدهای منفی قابل ملاحظه و همینطور آسیب های فردی و اجتماعی گوناگون می شوند. به بیان دیگر هر فردی که به نحوی در ارتباط با دسته های مذکور باشد (کاری، عاطفی، خانوادگی و یا دوستی)، به شیوه ای منحصر به فرد آسیب خواهد دید.

خودشیفته‌ ها

«نارسیست ها یا خودشیفته ها خود ترفیع‌ دهندگانی بزرگ به شمار می روند که مدام مشتاق دریافت توجه هستند». پُلهوس خاطرنشان می کند که: "بی شک تاکنون بارهای بار از این لاف زن های خسته کننده آزرده خاطر شده اید." این افراد بر اساس خصیصه‌ های روانی و شخصیتی خاص مانند عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی‌ حد و حصر شناخته می‌ شوند و متخصصین آن را نوعی اختلال روانی می ‌دانند.

ماکیاولی ها

به گفته پُلهوس، ماکیاولی ‌ها «استاد دستکاری‌ کردن همه چیز و فریب کاری هستند. آیا تا به حال شده یکی از آنها شما را به شیوه ای کاملا هنرمندانه از دست یابی به چیزی بسیار با ارزش فریب داده باشد؟ واقعیتی که ممکن است بسیار دیر متوجه آن شده باشید!». تفاوت این گروه با خودشیفته ها در نمرات بالا در آزمون های فریبکاری و تمایلشان به درگیر شدن در جرم های یقه سفید است (نمونه‌ های جرم یقه سفید شامل کلاهبرداری، رشوه خواری، ترفند پانزی، معاملات نهانی، اختلاس، جرایم اینترنتی، نقض قوانین حق تکثیر، پولشویی، سرقت هویت، جعل سند و مدرک است).

کلاهبردار سهام برنارد میداف که به ریاست مشاوران بازار بورس نیویورک نیز رسید، بارها از موقعیت خود برای جذب سرمایه‌ گذاران و کلاهبرداری چند میلیارد دلاری استفاده کرد و از این رو نمونه بارز یک ماکیاولی کلاسیک است.

به بیان دیگر ماکیاولیسم یکی از صفات تشکیل ‌دهنده مدل صفات تیره شخصیت همراه با روان‌ پریشی و خودشیفتگی است. برخی از روانشناسان، ماکیاولیسم را اساسا یکی از زیرشاخه‌ های بالینی روان‌ پریشی به شمار می آورند، زیرا از جمله ویژگی های اصلی هر دوی این اختلالات می توان به گرایش به فریبکاری و بی‌ حسی و عاطفه سرد اشاره کرد.

با این حال تحقیقات جدید نشان می‌ دهند که هرچند ماکیاولیسم و روان پریشی به شدت با هم همپوشانی دارند، اما ساختارهای شخصیتی متمایزی هستند. روان‌ پریشی عمدتا از نظر میزان تکانشگری، فقدان برنامه ‌ریزی طولانی مدت و کنترل بر خود، با ماکیاولیسم متفاوت است.

سایکوپات ها

همانطور که پُلهوس اشاره می‌ کند، روان‌ ستیزان‌ «مسلما بدخواه‌ ترین‌ ها» هستند و در معیارهای سنگدلی، تکانشگری، فریبکاری و بزرگ‌ نمایی امتیاز بالایی کسب می‌ کنند. بنابراین می توان گفت که در اکثر ویژگی های شخصیتی خود، در مجموع تاریک هستند.

آنها اغلب به دیگران ضرر می‌ رسانند، زیرا به دنبال هیجان می‌ گردند و چندان نگران این موضوع نیستند که چه کسی در این راه آسیب می‌ بیند. تکانشگری آنها باعث می شود در جرایم یقه سفید از انواع برنارد میداف مهارت کمتری داشته باشند و همین موضوع اغلب آنها را به سمت خشونت سوق می دهد، آن هم درست زمانی که دیگران سر راهشان قرار می گیرند. چارلز منسون (تبهکار و قاتل) و سایر قاتلان زنجیره ای از جمله نمونه های معروف و کلاسیک روان ‌ستیزی هستند.

اما پُلهوس می افزاید: افراد زیادی وجود دارند که سطح روان‌ ستیزی آنها به اندازه ‌ای پایین است که از زندان افتادنشان جلوگیری می کند. با این حال حتی در چنین حالتی نیز اطرافیان فرد از گزند او در امان نیستند.

چیزی که در مورد این سه گانه تاریک (سه گروه نام برده) نگران کننده است، این نکته است که آنها اغلب از نظر اجتماعی افرادی بسیار ماهر محسوب می شوند و می توانند تاثیر اولیه بسیار خوبی را از خود به جای بگذارند. به عنوان مثال، آنها در مصاحبه‌ های شغلی بهتر از افراد عادی عمل می‌ کنند، به دلیل عدم اضطراب در مورد نظرات دیگران. آنها همچنین تمایل بیشتری برای نشان دادن نقاط قوت خود به غریبه‌ ها دارند، آن هم زمانی که صرفا در حال بازی با ذهن طرف مقابل هستند.

سادیست ها

این افراد در ویژگی بی رحمی با سه نوع اول مشترک هستند، اما متخصصان آنها را نه با تکانشگری یا فریبکاریشان (که معمولا هم در محدوده طبیعی قرار دارند)، بلکه با لذت بردن از ظلم متمایز می سازند. همانطور که پُلهوس اشاره می کند، سادیست های روزمره ممکن است به سمت مشاغلی مانند کارهای دولتی، ایفای نقش افسران پلیس یا حتی عضویت در ارتش کشیده شوند، جایی که می توانند در پوششی مشروع و از موضع قدرت به دیگران آسیب برسانند. گفتنی است که پُلهوس نمی ‌گوید همه پرسنل مجری قانون سادیستی هستند، بلکه صرفا توضیح می دهد که در رده‌ های شغلی آنها ممکن است تعداد سادیست‌ های روزمره بالاتر از حد متوسط باشد.

سادیسم شامل لذت‌ بردن از درد کشیدن و رنج دیگران است. این افراد گاها نه تنها رفتارهای سادیسمی از خود بروز می‌ دهند، بلکه از انجام آن نیز لذت می‌ برند. افرادی که شخصیت سادیسمی دارند، تمایل به بروز پرخاشگری مکرر و رفتار بی‌ رحمانه از خود نشان می دهند. سادیسم همچنین می‌ تواند شامل قساوت عاطفی، دستکاری روانشناختی هدفمند دیگران با استفاده از ترس و مشغولیت ذهنی با خشونت باشد.

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: بعد شخصیت روانشناسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۸۴۶۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد

معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سردار دکتر سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است:

یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزون تری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی نماید).

چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آن‌ها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می‌دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می‌بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه ریزی می‌شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص‌های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌نماید.

۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور، مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴. فضیلت‌مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴. برخورداری از روابط و پیوند‌های اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج‌های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).

خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.

دیگر خبرها

  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • از روان تا درمان
  • نگاهی به آسیب‌های نوپدید فضای مجازی
  • این ۶ جمله را تنها از افراد با شخصیت واقعی و صادق می شنوید
  • شخصیت سالم یا ناسام؛ مساله این است؟
  • کسانی که اعتمادبه‌نفس آن‌ها نمایشی است، این رفتارها را دارند
  • از صدای خودرو به شخصیت افراد پی ببرید
  • از صدای خودرو به شخصیت افراد پی ببرید/ رابطه عجیب صدای بلند خودرو و ابتلا به سادیسم، روان‌پریشی و خودشیفتگی